دوست دختر رفیقم ساعت ۱۲ شب زنگ زد به گوشیم،جواب ندادم،بعد اس داد،سلام من دوست دارم از همون دفعه اول که دیدمت،ازت میخوام فردا بیای پیشم بدون اینکه مهدی چیزی بفهمه میخوام باهات باشم.
منم زنگ زدم بهش با اولین زنگ جواب داد،سکوت خاصی بود گفت سلام عزیزم،گفتم ببین دختر جون من بمیرم هم به رفیقم خیانت نمیکنم.دفعه آخرت باشه به من گیر میدی دیگه نمیخوام ببینمت.
یهو دیدم صدای سوت و دست بلند شد،مهدی رفیقم گوشی رو گرفت و با یه بغض خاصی گفت،یدونه باشی داداش روو سفیدم کردی،منم گفتم مهدی نوکرتم داداش.بعدم قطع کردم.
الان دارم خدارو شکر میکنم تازه جق زده بودم وگر نه ریده میشد توو رفاقتمون میرفت
کلید اسرار این قسمت :جقِ به موقع
نظرات شما عزیزان:
| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
خبرنامه وب سایت: